در دو مجموعه قبلی از نوشته های پیاپی من که به تبعیض علیه زنان و موضوع کودکان مار و خیابان اختصاص یافته بود کمتر به سراغ ریشه ها و عوامل اصلی به وجود آمدن و تداوم فراگیر این دو مشکل بزرگ اجتماعی رفتم . ابتدا می خواستم این پدیده ها را با نگاهی متفاوت بررسی کرده باشم و سپس عوامل به وجود آورنده آن ها باز گو کنم و یکی از این عوامل بازار بحرانی کار در کشور است .
وجود " کار " به نوبه خود می تواند سبب شود تا حق انتخاب بیشتری برای " زنان " و والدین دختران جوان یا سرپرستان کودکان و والدین آن ها وجود داشته باشد تا از بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی رهایی یابند . اما نه فقط بازار کار در کشورمان با مشکلات بسیاری مواجه است بلکه وجود قوانین ناکار آمد و غیر عادلانه سبب می شود تا حقوق زنان و کودکان بیش از هر گروه دیگری تهدید شده و در نهایت شاهد فجایعی هستیم که از آن ها نام بده شده و یا در حد توانم به این فجایع اشاره کردم .
با وجود پایین بودن دستمزدها در ایران با توجه به نرخ تورم برخی از کار فرمایان حتی حاضر به پرداخت حداقل حقوق به کارمندان و کارکنان خود نیستند ، به ویژه اگر این کارکنان و کارمندان " زن " بوده یا به دلیل شرایط خانوادگی مجبور باشند هرگونه شرطی را بپذیرند . این کارفرمایان با سند سازی کارکنان خود را مجبور می کنند بخشی از حقوق خود را پس از دریافت و ثبت در حسابهای بانکی به آن ها باز گردانند . این گروه نیز ناگزیر از انجام چنین کارهایی هستند و گرنه از همان حداقل دستمزد خود هم محروم می مانند .
افزایش صعودی تقاضا برای کار در ایران به ویژه در دو دهه اخیر و ناتوانی این بازار در جذب و پاسخگویی به تمامی نیازهای شغلی کارجویان و همچنین عدم سیاست گذاری های صحیح دولت ها در این بخش زیر بنایی چنین مشکلاتی را به وجود آورده است .
تمامی دولت های پس از انقلاب به خصوص سه دولت گذشته فقط به حاشیه ها و تبلیغات غیر واقعی در این زمینه پرداخته اند و هیچکدام سرمایه گذاری های واقعی و زیر بنایی یا قانون گذاری های هوشمندانه ای در این امر انجام نداده اند .
به این ترتیب بوده که بحران بیکاری به یک معضل ریشه دار و عمیق بدل شده است تا به آن جا که امروز در کشور شاهد انفجار نیروی متقاضی کار هستیم و چون پاسخی به این تعداد روز افزون از متقاضیان کار داده نمی شود چنان مشکلات دیگری به وجود می آید که در نوشته های قبلی ام به آن ها اشاره داشته ام .
کارجویان در ابتدا با هم رقابت می کنند ، رقابتی که ابدا بر مبنای شایستگی هایشان صورت نمی گیرد و گزینش آن ها بر اساس رابطه و میزان اطاعتی که نسبت به خواسته های گاه غیر انسانی و غیر اخلاقی کارفرمایان از خود نشان می دهند .
برخی از کارجویان با استفاده از رانت و آشنایان خود و نه نوانایی های علمی و عملی شان به موفقیت های مناسبی دست می یابند که در بسیاری از مواقع حق آن ها نیست .
نکته جالب توجه آن است که حتی بر اساس اعلام وزارت کار مهم ترین روش جست و جوی شغل و یافتن آن در کشور ما از طریق دوستان و آشنایان است و به این ترتیب بازار کار و نیروی کار سبب فساد و عدم شایسته گزینی در کشور ما شده است .
ادامه دارد _ دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان: